ورزش باستانی نماد پیوند ورزش و اخلاق
ورزش و اخلاق از دیرباز در فرهنگ ایرانی با هم در پیوند بوده و ورزش زورخانهای برجستهترین نمود این خصیصهی نیکو در نزد ایرانیان است. قدرمسلم این است که ایرانیان از دوران باستان تا بعد از اسلام همیشه مکانها و محلهایی برای انجام عملیات ورزشهای پهلوانی خودداشته اند.
ایرانیان باستان فرزندان خود را قبل از هر کاری به راستی و درستی و آنگاه به تیراندازی و اسبسواری و شنا تعلیم و تربیت می کردند و همچنین ایرانیان همواره «پهلوانی» را مترادف با ورزش ویژهاش «کشتی» میدانند. به نوشته کتاب "پهلوانان" قدیمیترین ورزش ایرانیان ورزش زورخانهای است. اصل ورزش زورخانهای بر جوانمردی است و زورخانه به ورزشکاران افتادگی، پاکی، امانتداری، احترام به بزرگان و ریشسفیدان و پیشکسوتان میآموزد. این شیوه مرامی است که ریشهی تاریخی در ایرانیان باستان دارد. تاریخ معلوم زورخانه با شکل و وضع کنونی آن از قرن هفتم است که برای آمادگی جسمانی و روحی برای جنگها این ورزش را انجام می دادند و شکل جنگاوری در ابزار و وسایل آن دیده میشود. مثلا سپر جنگ جای خود را به سنگ زورخانه، گرز جای خود را به میل، کمان جای خود را به کباده و کشتی پهلوانی کنونی بهعنوان بارزترین فن ورزش عهدهدار آماده ساختن جسم و جان سربازان ایران در دوره ی باستان است و طبل وسیلهای برای تهییج سربازان در هنگام جنگ بود. دعای ایرانیان باستان نیز موید این نظر است. (خدایا ما را نیرویی ده که پیروزی دهد اسب تیز پای و قوی عطا فرما که خوشبختی آورد). ورزش زورخانهای خوی مردانگی و مروت و جوانمردی را در ورزشکاران برمیانگیزد و این فضایل نیکو در قالب اشعار و داستانهایی به صورت آهنگین به همراهی ضرب زورخانه که مهمترین ساز این نوع ورزش است توسط مرشد خوانده میشود.
ورزشکار هماهنگ با ضرب مرشد به ورزش پرداخته و حرکات زیبای گروهی یا فردی به نمایش میگذارد. به زورخانه در ابتدا پاتوق، سپس لنگرگاه و بعد زورخانه گفته شد. زورخانه رسم و آداب خاص خود را دارد. در ابتدای ورود به زورخانه در قدیم به دلیل کوتاه بودن ورودی آن ورزشکاران به اجبار خم میشوند که این نشانهی تواضع و فروتنی ورزشکار است. ورزش باید بعد از نماز صبح شروع شده و تا چاشتگاه به پایان برسد. تا سیسال گذشته ورزشکاران صبح خیلی زود وارد زورخانه میشدند و حتی عدهای نماز صبح خود را همان جا میخواندند. اما بعدها ورزش شبانه هم رایج شد. خصوصا شبهای ماه مبارک رمضان که یکی دو ساعتی بعد از افطار به زورخانه میرفتند. زورخانه از چند جایگاه تشکیل میشود که سردم بالاترین جایگاه زورخانه است و احتمالا 1 تا 5/1 متر تا گود فاصله دارد که جایگاه مرشد یا همان ضربزن و خواننده است که به غیر از مرشد کسی حق ندارد روی سردم بنشیند. مرشد زورخانه حامل مهمترین نقش در ورزش باستانی است. یک مرشد خوب باید نوازندهای چیرهدست خوانندهای خوب و کاملا آشنا و مسلط به آداب و رسوم زورخانه باشد. جایگاه ورزش کردن در زورخانه گود نام دارد که پایینترین قسمت زورخانه است که معمولا به 3 شکل هشتگوش به نیت امام هشتم علیابنموسیالرضا (ع) ، شش گوش به نیت شش گوش مرقد امام حسین (ع) ساخته میشد اما رایجترین شکل آن دایره است که حلقهی دوستی و پیوند وفاداری است. پایین بودن آن مرتبط میشود به افتادگی ورزشکاران از حضار و مرشد. بر ورزشکاران واجب است که وقتی وارد یا خارج از گود میشوند کفگود را ( به رسم زمین ادب بوسیدن) ببوسند. به این طرز که دست راست خود را به کف گود گذاشته و بعد به لب خود میزنند. که در بعضی نوشتهها این عمل اشاره به قدم بوسی پوریای ولی و به دلیل پیشواییاش بوده که جای قدمش را میبوسند حتی تختهی شنا، میل و کبادهی زورخانه را هم که با خاک زورخانه تماس داشته، هنگام برداشتن و گذاشتن میبوسند. امروزه خیلی از ورزشکاران رشتههای دیگر هم هنگام ورود و خروج به میدان ورزش این عمل بوسیدن را انجام میدهند.
ورزشکاران در گود به ترتیب سوابق میایستند و وارد شدن به گود با کفش ممنوع است چون مکان گود مقدس حساب میشود. چیدن وسایل ورزش درگود باید به ترتیب بوده. حضور ورزشکاران از بزرگترها و پیشکسوتان شروع میشود. هر قسمت از گود زورخانه برای خود مقامی دارد. وسط گود جای میاندار است که رو به مرشد میایستد و با هماهنگی او با سایر ورزشکاران اجرای مراسم را رهبری میکند. میاندار گود معمولا پیشکسوتترین فرد زورخانه است که نسبت به دیگر ورزشکاران از سابقه و تجربهی بیشتری برخوردار است. میاندار قبل از شروع به ورزش از بزرگتران و حضار اجازه و رخصت میگیرد که مرشد هم درجوابش میگوید: "فرصت". میاندار میانه گود زورخانه میایستد و دیگر ورزشکاران با نگاه کردن به حرکات او هماهنگ با ضرب مرشد حرکات ورزشی را انجام میدهند. قبل از پایان مراسم کسی بخواهد گود را ترک کند. باید از میاندار کسب اجازه کند. ختم و پایان ورزش توسط میاندار و با اجازهی بزرگتران و حضار اعلام میشود. ضرب زورخانهای از نظر شکل شبیه تنبک بزرگ موسیقی سنتی با صدای بمتر و قویتر است. بدن ضرب زورخانه از گل پخته و پوست آن هم مانند سایر ضربها از پوست آهو و مانند آن تهیه می شود. اشعار در موسیقی زورخانهای بیشتر حماسی است اما بر حسب موضوع ازاشعاری در فضایل و رثای اولیاء و انبیاء دین و همچنین اشعاری با موضوعهای اخلاقی از دیوان شعرایی همچون مولوی، سعدی، حافظ و شعرای معاصر نیز در این موسیقی استفاده میشود.
مهم این است که در زورخانه به غیر از ورزش سنتها و آیینهای پسندیدهای مرسوم است مثلا: احترام به بزرگان و پیشکسوتان کمک به نیازمندان و سفرهداری...